پارت31

رسیدن پیست
کارای هنوز نیومده بود پس خوب موقع ای رفتن
کانا:خب؟ کارای نرسیده پس بشینیم یا بریم تو کارش؟
باکوگو:بریم بابا من حوصلم سر می‌ره
رفتن یه چندتا حرکت زدن کف تاکه برید 😞😂
مایکی:منم میرمممممممم
رفت یه چندتا حرکت زد کف همه برید که کارای اومد
چون پیست دو قسمتی بود رفت تو قسمت سخت تر و پر پیچ و خم ترش و اونارو ندید
ولی اونا دید کامل بهش رو داشتن
یه چندتا از حرکاتشو میگم
گاز داد رفت رو سکو یه ملق هوایی زد بعد افتاد رو سکو دایره ای گاز میداددددددددد که یه مانع جلوش بود زیرش جای کمی داشت برای پرش بود ولی از زیرش رد شد
خلاصه همه کفشون برید
کارای ترمز رو زد
چون اونجا چندتا خونه متروکه و خراب بود رفت اونجا
چون اصابش خورد بود زد بدتر رید تو اونجا
یه ستون صاف بود یه عکس مرد از جیبش درآورد چسبوند به ستون بعد یه لگد زد به ستون ستون ریخت
عکسو برداشت زد به ستون بعد یه ماژیک قرمز در اورد دماغ و سر عکسو قرمز کرد مثلا خونه
بعد دوباره زد داغونش کرد همینو دوباره و دوباره رو ستونا انجام داد که همه جا خراب شد
کارای داش نفس نفس میزد که سرشو برگردوند بقیه رو دید که با پشمای ریخته نگاش میکنن
ازونجایی که پیست متروکه و به درد نخور بود یکم از سیمی که جلوی قسمت آسون می‌گرفت رو کند رفت اونور
کارای:سلام😐
تاکه:امممممس سلام
بقیه:سلام
سیمکا و سیلکا میخواستن بگن ببخشید که کارای رفت بغلشون کرد
دم گوششون گف:معذرت میخوام نمی‌خواستم اسیبی بهتون برسونم
سیمکا:امممممم پس آشتی دیگه ؟
کارای با خنده:آشتی 😂...ولی تو پیست نمیشه حرکتهای خفنی زد تو خیابونا خوبه هم گاز میدی و فاز میگیری هم کامیون که اومد از زیرش رد میشی 😂هم میتونی از ساختمونا بری بالا گرافیکشم که نگم براتون😂✌️
کانا:خاک تو سرت😂
کارای:ولی خودت گفتی علاقه هاتو بروز بده😐💔
کانا:اون واسه وقتی بود که یازده سالت بود😐اون موقع خیلی پوکر بودی😐وقتی اومدی تو خونوادمون فکر کردم لالی😂
کارای:اره وقتیم خودمو معرفی کردم بهت پشمات ریخت😂💔
کانا:اون شمشیر چوبی هم دادم بهت محکم زدی باهاش تو سرم
کارای:تاحالا همچین شمشیری ندیده بودم😐فقط اسلحه و چاقو واقعی داشتم از یه مافیا انتظار دیدن همچین چیزایی داشتی تقصیر خودت بود
کانا:دلیل نمیشد که بزنی تو سرم😐
کارای:....
-------
اینم پارت 31
دیدگاه ها (۲)

پارت 32

وقتی فاز روانشناسی میگیری😐💔

بعد سال ها پارت ۳۰

اینو یه جا دیدم چرا اینجوریه

"𝙼𝙰𝙵𝙸𝙰 𝚆𝙰𝙸𝙵""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟷𝟷"پیشبند و دور کمرش گره زد و کنارم وایستا...

رمان وعده ی سرخ. پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط